معاویه گفت: گویا مىخواهى خودت را مطرح کنى؟ یعنى تو مىخواهى بگویى که مادر و پدرت از مادر و پدر یزید بهتر است و خودت از یزید بهترى؟
حضرت(علیه السلام) فرمود: اگر بگویم چه مىشود؟ معاویه گفت: اما این که گفتى مادرت از مادر یزید بهتر است راست گفتى.
چون اگر جز این نبود که فاطمه(علیها السلام) از قریش بود و مادر یزید از قریش نیست کافى بود ـ
طرز فکر را ملاحظه کنید! این همان عصبیت ملى گرایى و قوم گرایى است ـ
البته علاوه بر این که مادر تو از قریش است، دختر پیغمبر(صلى الله علیه وآله) هم هست. پس مسلماً مادر تو بهتر است. اما این که گفتى پدر تو از پدر یزید بهتر است، جاى تأمل دارد.
چون مىدانى که پدر یزید و پدر تو با هم مبارزه کردند و خدا به نفع پدر یزید حکم کرد. ـ ملاحظه کنید که تا چه اندازه باید انسان بى شرم باشد که بخواهد در مقابل حسین بن على(علیه السلام) برترى معاویه را بر امیرالمؤمنین(علیه السلام) اثبات کند ـ
و اما خودت، که گفتى از یزید بهتر هستى، نه، این گونه نیست. یزید براى جامعه اسلامى خیلى بهتر از توست. حضرت(علیه السلام) با تعجب تمام گفتند: مىگویى یزید شرابخوار از من بهتر است؟ سیاست معاویه را ببینید، در جواب حضرت گفت: آقا! از پسر عمویت غیبت نکن! (چون از دو تیره از قریش بودند، به یکدیگر پسر عمو مىگفتند) معاویه امام حسین(علیه السلام) را نصیحت مىکند و مىگوید خشونت به خرج نده!
از پسر عمویت غیبت و بدگویى نکن! یزید هیچ وقت از تو بدگویى نمىکند، بنا بر این او از تو بهتر است. یزیدِ سگ باز، شرابخوار و بى شخصیّت را با حسین بن على(علیه السلام) که جوهره انسانیّت و شرف است مقایسه مىکند و مىگوید یزید از تو بهتر است! و با لحنى حق به جانب و مقدس مآبانه دلیل مىآورد که برترى او بر تو به این دلیل است که تو غیبت یزید را مىکنى ولى او غیبت تو را نمىکند!1 عین همین سیاست را تمام سیاست بازان دنیاى ما نیز اجرا مىکنند.
+چقدر امروزم اینجور سواستفاده از دین زیاده،از داعش گرفته تا همین آدمای دور و نزدیک خودمون