تایتل قالب
خدایا، نمی‌دانی چه لذتی دارد که گاه خدایی داشته باشی به وسعت دستانی که هیچ گاه از سوی آسمان خالی باز نمی‌گردند





 وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالصِّحَّةِ وَ الْأَمْنِ وَ السَّلامَةِ فِى دِینِى وَ بَدَنِى، وَ الْبَصِیرَةِ فِى قَلْبِى، وَ النَّفَاذِ فِى أُمُورِى، وَ الْخَشْیَةِ لَکَ، وَ الْخَوْفِ مِنْکَ، وَ الْقُوَّةِ عَلَى مَا أَمَرْتَنِى بِهِ مِنْ طَاعَتِکَ، وَ الاجْتِنَابِ لِمَا نَهَیْتَنِى عَنْهُ مِنْ مَعْصِیَتِکَ.


خدایا بر من منت نه به تندرستى وایمنى در دین و تن و بینایى در دل و روایى در کارها و ترس از تو و بیم از خشم تو و مرا نیرو ده بر آن چه امر کرده اى تا فرمان برم و از آنچه نهى کرده اى تا از گناه بپرهیزم.


صحیفه سجایه دعای23



پیرمردی در بالای سکو نشسته بود و به ورزش بچه ها نگاه میکرد,پیش من آمد ابراهیم را نشان داد و با ناراحتی گفت:آقا,این جوان کیه؟!

باتعجب گفتم:چطور مگه؟!

گفت:من که وارد شدم ایشان داشت شنا میرفت.من با تسبیح شمردم.تا الان هفت دور تسبیح شنا رفته تو رو خدا بیارش بالا الان حالش به هم میخوره!

وقتی ورزش تمام شد ابراهیم اصلا خسته بنظر نمی آمد,انگار نه انگار چهار ساعت شنا رفته!

البته ابراهیم این کارها را برای قوی شدن انجام می داد.

همیشه میگفت:برای خدمت به خدا و بندگانش,باید بدنی قوی داشته باشیم.

ومرتب دعا میکرد که:خدایا بدنم را برای خدمت کردن به خودت قوی کن


قسمتی از کتاب سلام بر ابراهیم


پ.ن:و به خون این شهدا قسم که اگرکوچک ترین کارهایمان هم برای رضای خدا نباشدبه خود ظلم کرده ایم!




نظرات (۶)

  • آشنای غریب
    چهارشنبه ۲۹ آذر ۹۶ , ۲۳:۰۲
    یا رب، یا رب، یا رب، قو علی خدمتک جوارحی و اشدد علی العزیمة جوانحی و هب لی الجد فی خشیتک و الدوام فی الاتصال بخدمتک

    من کلام مولانا امیر المومنین علی (ع)
    • author avatar
      Khanomi..
      ۲۹ آذر ۹۶، ۲۳:۰۴
      هوم..
      ممنون ازین کلام مرتبط و زیبا
  • محبوبه شب
    چهارشنبه ۲۹ آذر ۹۶ , ۲۳:۰۲
    ان شاءالله چراغشو همیشه روشن ببینم.
    خداقوت :*
    • author avatar
      Khanomi..
      ۲۹ آذر ۹۶، ۲۳:۰۳
      ممنون بانو:)
  • محبوبه شب
    چهارشنبه ۲۹ آذر ۹۶ , ۲۲:۴۴
    این وبتو خیلی دوست دارم ^_^
    یه حس معنوی یی به آدم دست میده.
    عاقبت بخیر بشی (ن)  : ))
    • author avatar
      Khanomi..
      ۲۹ آذر ۹۶، ۲۲:۵۴
      قربانت:)
      مرسی که میخونی
  • محبوبه شب
    چهارشنبه ۲۹ آذر ۹۶ , ۲۲:۴۲
    جلد اولش معرکه بود مخصوصا تیپ و ظاهر شهید. اونجایی که به خاطر نگاه یه دختر جوان به موهاشون، میره و اونا رو کوتاه می کنه! 

    از یه هفته ی پیش به جناب پدر گفتم یه کتابی رو برام بخره هی یادش میره. 
    • author avatar
      Khanomi..
      ۲۹ آذر ۹۶، ۲۲:۵۴
      هوم:)


      نمیدونی چه حس عجیبی به این شهید دارم:)
  • محبوبه شب
    چهارشنبه ۲۹ آذر ۹۶ , ۲۲:۳۴
    خیلی وقته می خوام جلد دوی سلام بر ابراهیمو بخرم، وسوسه ی کتابای دیگه این اجازه رو نمیده :|
    • author avatar
      Khanomi..
      ۲۹ آذر ۹۶، ۲۲:۳۸
      تو رونمیدونم ولی من انقدرمجذوب این کتاب شدم که هیچ کتابی جذبم نکرده..و امشب۵۰صفحه از جلد دومو خوندم:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

میدونـی که هـــیچ کســـی غیر از تو برام
به خدا, خـــــدا نمیـــشه

اللّهُــمَّ اجْعَـلْ عَواقِبَ امُــورِنا خَیْـراً


دنبال کنندگان بیانی
بایگانی