تایتل قالب
خدایا، نمی‌دانی چه لذتی دارد که گاه خدایی داشته باشی به وسعت دستانی که هیچ گاه از سوی آسمان خالی باز نمی‌گردند


۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عشق..♥» ثبت شده است


رویای من! تاجِ بندگی ات را سرت کن؛ دلم قدم‌ زدن در کنارت را هوس کرده. 
هوای بیرون از خانه، سرد تر از خودِ سرد است؛ ولی دلگرمم به گره خوردنِ گرمیِ دستت، به دستِ سردم.
آسمان بیرون، تاریک است؛ ولی ستاره هایِ آسمانِ چادرت را فقط خودم میبینم؛ فقط برای من هستند که چشمک میزنند.
 با من قدم بزن؛ در کنار خودم باش. دست توی دستِ خودم بذار؛ 
نگاهت مثل همیشه، سنجاق شده به قامتم؛ نگاهم مثل همیشه، مهمانِ وقارِ قدم هایت.
 با من قدم بزن. پا بگذار بر روی هر چه ترس و لرز و وحشتی که بخواهد تو را از من بگیرد؛
خودت هم خوب میدانی! ته دنیا را گره زده ام به نبودنت! یک‌ گره کور.
با من قدم. زیرِ چترِ نگاه خدا، خیسِ نگاه های سیاه نمیشوی. 
روشناییِ نگاه دوخته شدهٔ خدا به چادرت، به تاریکیِ نگاه هایشان در!
با من قدم بزن. کنارم نفس بکش. هوای مسموم شهر، بدون عطر نفس هایت، غیر قابل تحمل است.
بعضی از نفس ها، بوی تعفن گرفته اند؛ چادرت را بده؛ ای جآنم؛ بوی خدا میدهد.
با من قدم بزن؛ حیا و عفتت، طعنه زده به کلِ سیاهیِ شهر؛ سیاهیِ چادرت، عجیب میدرخشد در این سکون تاریکی.
با من قدم بزن؛ حرف بزنم برایم. موسیقی صدایت را میخواهم؛ تمام شلوغی های این پیاده رو، کل سر و صدای خیابان، صامتِ آهنگ صدای تو شده اند که حرف بزنی برایم. 
رویای من! با من قدم بزن. راه رفتنت را دوست دارم.سنگینی قدم هایت را بیشتر. 
رویای من! شانه به شانهٔ من راه بیا؛ لرزش زمین را زیر قدم هایت حس میکنی؟! تعظیم شیطان را چطور؟!
رویای من! با‌ من قدم بزن. به من نگاه کن! سرت را بالا بگیر! صورتت را دوست دارم‌؛ معصومیتش را بیشتر. 
زیبایی صورتت، کاردستی نیست؛ کار خداست! کار خدا زیباست؛ در دسترس عُموم هم نیست؛ اختصاصی است؛ مختص یک نفر! و چقدر خوشبخت باید باشم که آن یک نفر، من هستم!
رویای من! با من قدم بزن. پشت کن به همهٔ دلبستگی های دنیا، روبرویت را ببین! خدا منتظر ماست.
رویای من؟ خسته که نشدی؟ قدم بزنیم تا خودِ خدا؟! پس بسم الله!


از ناشناس:)


Khanomi.. ۹۵-۱۰-۱۶ ۷ ۷ ۱۲۵۱

Khanomi.. ۹۵-۱۰-۱۶ ۷ ۷ ۱۲۵۱



   

لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ

    عشقبازان چنین مستحق هجرانند



  کم مباش از درخت سایه افکن
  هرکه سنگت زد ثمربخشش

وجود ائمه و پیامبر ما مثل درخت است...وقتی کودکی به درخت سنگ میزند..درخت میوه میدهد...
حال بااین تفاوت که کودکان به درخت سنگ میزدند و کودک صفتان به این بزرگواران!وعکس العمل ان ها چه بود؟؟
پیامبر دست به دعا برمیداشت و برای شخص طلب آمرزش میکرد...
یا در خطبه ای از صحیفه سجادیه امام سجاد(ع) میگوید:
 خدایا به من توانی ده تا دربرابر کسانی که به من خیانت کرده اند ونادرستی..با خیرخواهی رفتار کنم
(اگر اشتباه نکنم دعای20)
حالا این عظمت و عشق از کجا سرچشمه میگیرد؟؟
از خدا...
وقتی برخورد امامان وپیامبر ما اینگونه است بیا و ببین خدا چه عشق و عشق بازی راه می اندازد:)
با چه کسی؟؟
با من وتویی که کودک صفتی میکنیم و بارفتارمان دلشان را ازرده میکنیم!
گناه میکنیم و به دنبال هوس ها میرویم...به دنبال رضایت همه میرویم و به درگاه و محبت بی کرانش پشت میکنیم!
به من و تویی که غیر او به همه دل بستیم!
چه میگوید؟؟
  ای بندگان من که در گناه برخود زیاده روی کرده اید...
  از رحمت خداوند نا امید نشوید
  که خداوند همه گناهان را میبخشد

(زمر53)

+گاهی روزمان شب میشود و حواسمان نیست آقا نیست!یادمان میرود دلش با کارهای ما خون میشود...
اما او حواسش هست!حواسش هست دلت میگیرد حواسش هست داری گناه میکنی حواسش هست به بیقراری هایت..
و من و تو حواسمان نیست از غم ما چشم هایش خیس میشود:)




Khanomi.. ۹۴-۱۰-۱۵ ۱۰ ۶ ۱۰۷۷

Khanomi.. ۹۴-۱۰-۱۵ ۱۰ ۶ ۱۰۷۷


میدونـی که هـــیچ کســـی غیر از تو برام
به خدا, خـــــدا نمیـــشه

اللّهُــمَّ اجْعَـلْ عَواقِبَ امُــورِنا خَیْـراً


دنبال کنندگان بیانی
بایگانی