تایتل قالب
خدایا، نمی‌دانی چه لذتی دارد که گاه خدایی داشته باشی به وسعت دستانی که هیچ گاه از سوی آسمان خالی باز نمی‌گردند


۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استاد شجاعی» ثبت شده است


یک لحظه اگر حواسمان پرت شود..
یک لحظه اگر یادمان برود برای اوییم..
یک لحظه اگر حواسمان نباشد..
دشمن قسم خورده یمان و نفس از دشمن بدترمان..


میدانید کی را میگویم؟
همان لحظه که به احترام عظمتش،دو ثانیه بیشتر رکوعمان را طول میدهیم. و حواسمان هم از زمین و زمان پرت است.دوستی مارا میبیند و تعریفی ازنماز خواندمان میکند و میرود..
و یک لحظه! شیرینی تعریفش...
و اگر همان لحظه نگوییم اشهد ان لا اله الی الله..
اگربه یاد دل سربه هوایمان نیاوریم که جز او دلبری نداریم...
دومین سقوط آغاز میشود..
افتادن از چشمان خدا،
شیطان خوب هواسش هست..
سر ریسمان را میگیرد ،میرود و میرود..
و تو به خودت میایی و میبینی هزار خدا داری..
آنقدر در گوشت میخواند و تکرار میکند...که میروی کلاس، تا لهجه عربی و قرائت قران را با صوت یاد بگیری، برای اینکه دیگران بگویند: جه نمازی میخواند، چه صوت محزونی دارد، چه گریه هایی می کند..
و اینجا تازه اول راه است..
نگویم ادامه اش را



Khanomi.. ۹۸-۳-۲۸ ۲ ۶ ۴۱۲

Khanomi.. ۹۸-۳-۲۸ ۲ ۶ ۴۱۲


بی آنکه بفهمی، به خودت می آیی و می بینی؛

ساعت هاست تنها نشسته ای...

اما در درونت جنگی به پا بوده است!

.

ظاهر قضیه این است که هفته ی پیش، چند دقیقه ای با کسی بگومگو کرده ای...

اما این بگو مگو، به همان چند دقیقه، ختم نشده ...

آمده و مثل پیچکی، دورِ روحت را گرفته و در خودش، محصورت کرده است...

.

این خاصیتِ جدال است؛

تا می آیی به خودت بیایی، می بینی قلبت در میانِ خطاهای دیگران، آنقدر گرفتار شده که دیگر نه توان دیدنِ دلبرت را در لابلای نماز داری ... و نه توان چند کلمه ای گَپ زدن با او ، وسط شلوغی های روز ... تا بتوانی زیرِ شانه های قدرتمندش پناه بگیری و آرام شوی....

.

بگو مگو ، شبیه یک میوه ی پوسیده می ماند ، که آفت به همه ی سلولهای قلبِ تو می زند!!

.

حالا یک سؤال،

گیـــرَم که در میدانِ بگومگو ، پیروز شدی و حرفت را به کرسی نشاندی!

با این همه آفت که به دلت خورده...

باز هم خوشحالی؟


Khanomi.. ۹۷-۱۲-۲۱ ۲ ۹ ۵۶۲

Khanomi.. ۹۷-۱۲-۲۱ ۲ ۹ ۵۶۲


راستی، میدونی روزی چیــه؟

امروز که داشتی از خیابون رد می شدی و دستِ یه پیرمرد و گرفتی و رد کردی و... یادت رفت!

☕️ چند دقیقه پیش که رفتی برای خودت چای بریزی، یه استکان هم برای همکارت ریختی.... و یادت رفت!

دیشب که بابات ازت همون کاری رو خواست که اصلاً به انجامش تمایل نداشتی، اما انجامش دادی و ....یادت رفت!

همه ی اینا؛ روزی هایِ قشنگیه، که خدا هر روز بدستان خودت، به خودت میرسونه، تا قیافه ی روحت رو قشنگ تر کنه... اما تو نمی بینی شون و یادت میــره....


📜 راستی؛ چهار تا تقلّب هم خدا برات نوشته، تا روزی هات رو بیشتر کنی؛

استغفار، تکبیر، طهارت،  صدقه...


این چهار تا فرمول، ظرفِ روحت رو بزرگتر و پاک تر می کنند، و قدرتِ دریافتِ روزی رو زیادتر...

چه روزی های مادّی، و چه روزی های خوشگل و عاشقانه ای که یادت میره!

حواست به این چهار تا فرمول باشه


Khanomi.. ۹۷-۱۰-۱۳ ۷ ۴ ۵۳۳

Khanomi.. ۹۷-۱۰-۱۳ ۷ ۴ ۵۳۳


میدونـی که هـــیچ کســـی غیر از تو برام
به خدا, خـــــدا نمیـــشه

اللّهُــمَّ اجْعَـلْ عَواقِبَ امُــورِنا خَیْـراً


دنبال کنندگان بیانی
بایگانی