یَا مَنْ ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ الصِّعَابُ
ای آنکه سختیها به قدرت تو به نرمی گرایند
خدایا رحم کن بر کسی که تنها سلاحش گریه است...
+به چشای توی عکس خیره شدم..دست خودم نبود چشام پر اشک بود..سنگ قبر نداشت هنوز..
آدمای سیاه پوش اطراف با حسی آمیخته به بهت واحترام نگاهم میکردند..
بی اختیار پاشدم و به قبر شهیدی که نمیشناختم وحتی عکسشو ندیدم رسوندم .صورت پوشوندم.. بغضم شکست
و قلبی که باز بی قرار میکوبید..چقدر ممنون سه نفرهمراهم بودم که سکوت کردن و گذاشتن کمی ازین بغض خالی شه..
چشم بار کردم وتازه نگاه کردم به اون شهید..چه شاد میخندید!چرا تاحالا شهیدی به این خندونی ندیدم؟؟؟